احساس حقارت یا احساس کهتری از احساس ها و عواطفی است که هر فردی در زندگی خود به یک شکلی آن را تجربه خواهد کرد .
و تقریباً تمام افراد بشریت کم و بیش با این احساس درگیر هستند.
از گران بهاترین اهدافی که انسانی را برمی انگیزاند تا به تکامل و پیشرفت خویش برسد و راه کاری برای رسیدن به آرزوهای خود پیدا کند .
این احساس بی ارزشی تا جایی است که بن و مبنای حرکت از حس کهتری به مهتری می شود .
همین گونه احساس از طرف دیگر در انسان هاباعث ایجاد رفتاری مخرب و ویران گر شود و همچنین باعث رفتاری غیر عادی و نامطلوب شود .
مانند : ریا کاری ، خشونت ، برتری جویی ، ریا کاری ،ماجرا جویی ، تخریب گری ، خودنمایی ، تخریب دیگران، و ترور شخصیتی آنها با غیبت ، تهمت، دروغ
و روی آوردن به اعتیاد به مواد مخدر ، الکلی .
و در نتیجه خود کشی ، بزهکاری و...، که همه ی آنها نشانه ی حس حقارت ذلت نفس و خواری که شخصِ مبتلا به این احساسمی باشد .
افرادی که به عقده روانی مبتلا هستند به برتری یا حقارت مبتلا می باشند و در پی کوشش برای کسب قدرت می باشند .
اشخاصی که دارای احساس حقارت هستند به آسانی به سوی پیروزی و پیشرفتها راهنمایی می گردند .
اما زمانی که احساس حقارت تبدیل به عقده حقارت تبدیل بشود ، بهره برداری وهدایت از آن از میان میرود.
اما زمانی که احساس حقارت تبدیل به عقده حقارت تبدیل بشود ، بهره برداری وهدایت از آن از میان میرود.
آنهایی که دچار عقده حقارت هستند را وادار به فعالیت کند.
اشخاص سالم زمانی که به اهداف ، خود می رسند به احساس برتری در آنها بوجود می آید.
اما فردی که مبتلا به عقده حقارت است ، هیچ گاه موفق نخواهد شد و حتی اگر به اهدافش برسد .
زمانی که حس حقارت به عقده تبدیل شود اصلاح و تبدیل آنها به یک قدرتی سازنده کاملا مشکل خواهد بود .
حس و عقده ی حقارت فرد را به سمت و سوی خیانت ، جنایت و خودکشی سوق می دهد .
افرادی که از عقده ی حقارت بسیار رنج میبرند این گونه مسئله را از سایرین پنهان می دارند .
و این طور جلوه می دهند که بالاتر از سایرین قرار دارند . فرد در این تظاهر کردن ها بسیار مبالغه میکنند .
چنانچه این عقده و حس حقارت به لاف زدن ، غرور یا وحشت یا اتکای شدیدی به دیگران تبدیل گردد، این شخص هیچگاه از رابطه خودشان با دیگران راضی نمی شوند .
و هر زمان که به سایرین نزدیک بشود به حد کافی نسبت به او تفاهم و همدردی نشان نمیدهد.
علل و انگیزههای احساس حقارت در کودک پرخاش و سختگیری والدین پرخاشگری و سختگیری کردن پدر و مادرها باعث احساس حقارت و خود کم بینی فرزند می شود .
وقتی کودک در مقابل هم سن و سالهای خود مورد اهانت و پرخاش قرار میگیرد او را به جایی می رساند که اطرافیان هم کمکم همین گونه رفتار را با او در پیش میگیرند
و احساس حقارت شروع به جوانهزدن در کودک میکند.
اکثر زخمها و نابسامانیهای روحی روانی از دوران کودکی در فرد ایجاد میشود، پس می بایستی مواظب کودک باشیم تا این عوامل ناراحت کننده برای شخص فراهم نشود.
شخص سالم در مقابل سختی ها و نابسامانی های زندگی به خود تکیه دارند هرگز فریب خوشی هاو ظواهر خود را نمی خورند و هرگز احساس حقارت نمیکنند.
گاهی والدین با رفتاری نامناسب اعتماد به نفس را از فرزند خردسال خود میگیرند.
گهگاهی حس حقارت با حسادت همراه است این حس حسادت باعث خود آزاری و احساس حقارت در فرد می شود و کودک حس حقارت و خودکمبینی می کند .
ولی میتوانیم با رفتاری درست کودکمان را از این حس دور کرد.
نقص عضو یا محروم بودن از نعمت والدین برخی از کودکها دارای نقایص جسمانی هستند و همین نقیصه باعث میشود که فرد در مقابل سایرین حس حقارت بکند
و برخی دیگر به خاطر کمبود یکی از والدین یا هر دوی آنها احساس حقارت و کمبود کنند.
برخی از کودکان حتی با داشتن پدر و مادر ولی بخاطر کمبود روابط صحیح عاطفی در خانواده هایشان احساس حقارت میکنند.
زمانی میتوانیم ریشهاش را از ریشه بکنیم که بتوانیم آن را به صورت محرکهایی مثبت برای انجام دادن کارهایی مفید درآوریم .
والدین باید کودکی را که اعمال و رفتارهای گوناگون از خود نشان می دهد و بدنبال حس برتری است مبتلا به عقده و احساس حقارت است و نباید به ذوق یک چنین کودکانی زد.
زیرا امکان دارد در گذشته در خیلی از موارد به ذوقشان زده اند که این چنین شده اند .
باید به شکلی صحیح به آنها توجه شود تا به آنها بفهمانند که واقعا آنها نیز برتری جوییهایی نیز دارند و اعمالشان مورد علاقه و توجه پدر و مادرها است تا اینکه در آنها اعتماد به
نفسی بوجود بیآورد و ریشه ی حس حقارتی را در آنها راه نصیبشان شده، را درمان کنند .
هرگز نباید برتریهای کودکان دیگر را وسیلهای برای انگیزه دادن برای پیشرفت کودک قرار دهند. زیرا کاملا برعکس تاثیر میگذارد.
مقایسه کودک با دیگران |
والدین نمی بایستی که از کودکشان بخواهند تا مانند شخص دیگری باشد، یا مانند فردی که خود آنها روزی آنها را دوست داشتهاند باشند چون روزی ارزوی خوشان بوده است .
و به آن نیز نرسیدهاند.
این گونه والدین کودکشان را از خود ناامید میکنند و کودک خودش را ناتوان و حقیر از آنچه که از او خواسته شده است میبینند و در نهایت باعث عدم اعتماد و خودکمبینی و
میشود.
والدین می بایستی با رفتاری کاملا محترمانه به طفل خودشان شخصیتی بدهند تا کودکشان احساس کند که به درستی دارای شخصیت مورد قبول و احترامی است .
درنتیجه برای حفظ کردن شخصیت خودشان هم که شده سعی می کنند که ان چیزی باشند که شما از انها میخواهید.
زیرا پذیرش کودک از سوی خانواده اش خصوصا پدر و مادر خیلی مهم است .
{module سه بنر انواع مشاوره}