همسر خانوادهدوست افراطی | روانشناس نعمتی
مقدمه: وقتی عشق به خانواده از حد میگذرد
خانوادهدوست بودن یکی از ویژگیهای مثبت هر انسان است، اما گاهی این ویژگی به شکلی افراطی بروز پیدا میکند و زندگی مشترک را دچار تنش میکند. همسر خانوادهدوست افراطی، معمولاً بخش زیادی از توجه، انرژی و حتی تصمیمات زندگی خود را حول محور خانواده اصلیاش میچرخاند؛ چیزی که میتواند به احساس نادیدهگرفتهشدن، بیاهمیتشدن و حتی فرسودگی عاطفی طرف مقابل منجر شود. در این مقاله به دلایل روانشناختی رفتار خانوادهدوستانه افراطی، پیامدهای آن بر زندگی مشترک و راهکارهای علمی و درمانی برای ایجاد تعادل در روابط زناشویی میپردازیم.
چرا برخی همسران بیش از حد خانوادهدوست هستند؟
وابستگی عاطفی شدید به خانواده اصلی : برخی افراد در فرآیند رشد بهخوبی از خانواده جدا نمیشوند و هویت مستقل پیدا نمیکنند. این موضوع در روانشناسی «تمایز نیافتگی» نام دارد.
ترس از رنجاندن خانواده : کسانی که شخصیت «مهرطلب» دارند، به سختی میتوانند «نه» بگویند و برای جلب رضایت والدین یا خواهر و برادر، حتی زندگی مشترک خود را قربانی میکنند.
باورهای فرهنگی یا سنتی : در بعضی فرهنگها، وفاداری مطلق به خانواده بهعنوان یک ارزش تلقی میشود و اولویت خانواده اصلی حتی بالاتر از همسر در نظر گرفته میشود.
احساس گناه یا بدهی عاطفی به والدین : اگر فرد احساس کند خانوادهاش زحمات زیادی برای او کشیدهاند، ممکن است بهطور ناخودآگاه خود را موظف بداند هر کاری برای آنها انجام دهد—even به قیمت نادیده گرفتن شریک زندگی.
پیامدهای خانوادهدوستی افراطی بر زندگی مشترک
احساس تنهایی و بیاهمیت شدن همسر
افزایش تعارضات زناشویی به دلیل دخالتهای بیمورد خانواده اصلی
وابستگی مالی یا تصمیمگیریهای مشترک تحت تأثیر خانواده
فرسودگی عاطفی و حتی گرایش به طلاق عاطفی
نشانههای هشداردهنده همسر خانوادهدوست افراطی
هر تصمیم مهم (خانه، شغل، سفر) باید با تأیید خانواده او انجام شود.
برنامههای زندگی مشترک مرتباً بهخاطر خواستههای خانواده اصلی تغییر میکند.
همسر، وقت آزاد خود را بیشتر با خانوادهاش میگذراند تا با شما.
در مشاجرات، همیشه جانب خانواده خود را میگیرد.
احساس میکنید در اولویت دوم زندگی او هستید.
چگونه با این مشکل برخورد کنیم؟ راهکارهای عملی و درمانی
گفتوگوی شفاف و بدون سرزنش : به جای انتقاد مستقیم، احساسات خود را بیان کنید.
مثال: بهجای «تو همیشه طرف خانوادهتو میگیری»، بگویید:
«وقتی تصمیمهای زندگیمون بدون مشورت من گرفته میشه، احساس میکنم نادیده گرفته شدم.»
تعیین مرزهای روشن : در جلسات دونفره، در مورد موضوعات مهم مثل «میزان رفتوآمد» یا «میزان دخالت خانواده» توافق کنید.
این مرزها باید بهصورت مشترک تدوین و محترم شمرده شوند.
افزایش استقلال عاطفی و مالی زوجین : اگر مشکلات مالی وابستگی به خانواده را زیاد کرده، زوجین باید برای استقلال مالی برنامهریزی کنند.
حمایت عاطفی را ابتدا از یکدیگر دریافت کنید، نه از خانوادهها.
زوجدرمانی با رویکرد سیستمی یا طرحوارهدرمانی
زوجدرمانی سیستمی: کمک میکند روابط با خانواده اصلی بازبینی شود و تعادل ایجاد گردد.
طرحوارهدرمانی: به فرد کمک میکند الگوهای ناخودآگاه وابستگی یا احساس گناه نسبت به خانواده را اصلاح کند.
تمرین مهارت جرئتمندی (Assertiveness)
فرد خانوادهدوست باید یاد بگیرد محترمانه اما قاطعانه «نه» بگوید.
این مهارت هم با تمرینهای خانگی و هم با مشاوره قابل تقویت است.
تعیین وقت باکیفیت برای رابطه زناشویی
زمانی را بدون حضور خانوادهها فقط برای خودتان در نظر بگیرید.
این زمان به بازیابی صمیمیت و احساس اولویتداشتن کمک میکند.
چه زمانی باید حتماً از روانشناس کمک بگیرید؟
اگر همسرتان حاضر به پذیرش مشکل نیست.
اگر تعارضها به حدی رسیده که آرامش خانه از بین رفته.
اگر یکی از شما احساس میکند رابطه به سمت طلاق عاطفی میرود.
اگر الگوی وابستگی شدید ریشه در کودکی یا آسیبهای عاطفی دارد.
جمعبندی: عشق، تعادل میخواهد نه افراط
خانوادهدوست بودن ارزشمند است، اما اگر این علاقه به قیمت بیتوجهی به همسر تمام شود، باید جدی گرفته شود. با گفتوگو، تعیین مرز، تمرین جرئتمندی و کمک از مشاور متخصص میتوان این مشکل را حل کرد و زندگی مشترک را از دخالتها و نادیدهگرفتنها نجات داد.